من به مناسبت امروز، چند پرسش را درباره فلسفه پاسخ میدهم. عدهای همة این پرسشها را میدانند یا برخی از آنها را و عدهای نیز چون از فلسفه اثر و تأثیری ندیدهاند شاید اصلا بر ذهن آنان خطور نکرده است که سؤالی داشته باشند یا نداشته باشند. این پرسشها عبارتاند از:
بیشتراز حدود یک قرن پیش، کسانی بودهاند که دم از اصلاح دین اسلام زدهاند و پیشنهادهای گوناگونی را مطرح نمودهاند، از سید جمال گرفته تا آخوندزاده در دوران گذشته و از بازرگان و شریعتی گرفته تا سروش و شبستری در دوران اخیر. تلاش همهی آنان اگرچه با اخلاص و تحمل زحمت بسیار همراه بوده است، اما به نتیجهی مطلوب و کارآمد نرسیده است. به گونهای که ما پس از یک قرن، هیچ نتیجهی معینی در هیچ زمینهی دینی ملاحظه نمیکنیم! از این باب که مشت نمونهی خروار است، میتوان چنین اندیشید که این جریان اگر به همین شکل ادامه یابد، در آینده نیز به نتیجهای دست نخواهد یافت. چرا؟
بیشترعاشورا و عزای حسینی برای من نیز، همانند همه شیعیان، بسیار بامعنا و باشکوه است. از زمانی که خاطرات کودکی ام را به یاد می آورم، مراسم عاشورا و حسرت و تاسف و تاثرم برای کشته شدن امام حسین (ع) را به خوبی به یاد دارم. آن روزها کودکانه آرزو می کردم که ای کاش امام (ع) کشته نمی شد تا ما نیز می توانستیم او را زیارت کنیم.
بیشتر