مقدمه ـ جایگاه شک
«چندین هزار جنازه به گورستان برند
و یکی از ایشان به شک نرسیده بود!»
«عینالقضاة»[1]
همیشه برای انسان جای این نگرانی هست که عمرش را در یقین سپری کند و مزه شک را نچشد! حال باید دید که این «شک» چیست؟ و چرا این قدر کمیاب و دور از دسترس انسان است؟ از آنجا که شک در برابر یقین است، باید یقین آنقدر فراوان بوده و به آسانی در دسترس انسان قرار گرفته باشد که جایی برای شک باقی نماند. شگفتا که انسان چه آسان از یقین برخوردار شده و چه دشوار به شک میرسد!!
شناخت شک
چرا چنین است؟ درحالی که باید یقین دیریاب بوده و شک، آسان بهدست آید. برای اینکه یقین علم است و شک جهل و بدیهی است که جهل زحمت نمیخواهد. امّا بدست آوردن علم و آگاهی مستلزم تلاش و کوشش است.
برای روشن شدن موضوع باید روندِ سیرِ تکاملی فکر انسان را بهدقّت مورد بررسی قرار دهیم.
روند حرکت تکاملی فکر انسان را بطور کلی میتوان در پنج مرحله متوالی مورد بررسی قرار داد:
ـ در یقین
ـ از یقین به شک
ـ در شک
ـ از شک به یقین
ـ در یقین
نسبت به توان و تحرّک فکری، مرحله اوّل، بدایت و حضیض، و مرحله آخر نهایت و اوج است. امّا جالب است که هر دو دارای یک عنواناند (در یقین)!! و همین تشابه، موجب بزرگترین مغالطه و گرفتاری فکری انسان بوده و هست. مغالطهای براساس تشابه در اسم و برخی خواص، از قبیل ایجاد اطمینان و آرامش. تنها چیزی که این مغالطه را در هم شکسته، این دو یقین را از هم جدا کرده، میان آن دو فاصله ایجاد میکند، شک است. از طرف دیگر چون شک در میان دو یقین است، اگر انسان نتواند آن دو را از هم جدا ساخته و میانشان فاصله ایجاد کند، هرگز در ذهن او جایی برای شک نخواهد بود.
[1]. نامههاي عينالقضاه، تصحيح عفيف عسيران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، نامه هفتاد و دوم.