وَ إِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِایةٍ قَالُواْ لَوْ لَا اجْتَبَیتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یوحَى إِلىَ مِن رَّبىّ هَاذَا بَصَائرُ مِن رَّبِّکمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ یؤْمِنُون[1]
به نام خداوندی که آفریدگار جهان، پروردگار جهانیان، آمرزنده، مهربان، تکیهگاه و داور نهایی کائنات است. درود و سلام بر محمد بن عبدالله، رسول خدا و پیامآور عالم غیب، برای همهی انسانها و همیشهی تاریخ. و بر خاندان و یاران پاک و وفادار او، بهویژه علی بن ابیطالب(ع) و فاطمه زهرا (س) و همهی پیشوایان پاک.
باری، آخرین سند آسمانی که میتواند برای همیشه پشتیبان انسانها باشد، کتابی است که خداوند آن را بهوسیلهی محمد (ص) فرستاده است تا عقل و فهم انسانها را توسعه داده و نظام زندگی آنان را بهگونهای سامان بخشد که اصالت و اعتبار هیچ انسانی آسیب نبیند. در زبان وحی چنین آمده است:
یأَهْلَ الْکتَابِ قَدْ جَاءَکمْ رَسُولُنَا یبَینِ لَکمْ کثِیرًا مِّمَّا کنتُمْ تخُفُونَ مِنَ الْکتَابِ وَ یعْفُواْ عَن کثِیرٍ قَدْ جَاءَکم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتَابٌ مُّبِینٌ.
یهْدِى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَمِ وَ یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یهْدِیهِمْ إِلىَ صرِاطٍ مُّسْتَقِیم.[2]
«ای اهل کتاب! فرستادهی ما نزد شما آمد تا برای شما بسیاری از آموزههای کتاب آسمانی را که پنهان میداشتید، آشکار سازد و از خطاهای بسیاری درگذرد. در حقیقت، روشنایی و کتاب روشنی از طرف خدا در دست شماست که خدا با آن، هرکسی را که خواستار خشنودی وی باشد، به راه بیخطر هدایت میکند و آنان را به خواست خود از تیرگیها به روشنایی درمیآورد و به راه راست هدایت میکند».
پیامبر خدا میفرمود که در گرفتاریها و تاریکیهای زندگی، دست از قرآن برندارید که او یاور و همراه شماست. روزها میگذرند و شرایط زندگی دگرگون میگردد، باید آمادگی لازم را برای این تحول داشته باشید. در هر شرایطی به سراغ قرآن بروید، زیرا قرآن راهنما و روشنگرست. علی بن ابیطالب(ع) میگوید: من از رسول خدا (ص) شنیدم که میگفت: جبرییل به من خبر داد که پیروان تو در آینده دچار آشوب و فتنه خواهند شد. من پرسیدم: چارهی امت من چیست؟ گفت: راه رهایی آنان، پیروی از کتاب خداست.[3]
اکنون ماییم و این کتاب خدا و زندگی در جهان پیچیده و پرمسئلهی امروز. بیتردید برای حل مشکلات و پاسخ مسئلههایمان، باید به سراغ قرآن برویم.
در اینجا، پیش از هرچیز، باید به مسئلهای بپردازیم که در اثر پیدایش گرایشهای مختلف و برداشتهای نادرست پدید آمده و اینک بهصورت مسئلهای اصلی و مشکلی جدی در برابر ما قرار دارد و آن اینکه آیا قرآن را فقط عدهای خاص میفهمند یا همهی انسانها؟ آیا ما باید معنی قرآن را از دیگران بپرسیم؟ چگونه و کجا؟ یا اینکه خودمان بهسوی قرآن برویم و پاسخ پرسشهایمان را بگیریم؟ این مسئلهی اصلی امروز ماست.
علاوه بر مذاهب و گرایشهای خاصی در جهان اسلام، همانند باطنیان و عرفا، برخی دیدگاههای جدید متفکران مدافع مسیحیت غرب نیز، این مسئله را پیچیدهتر کردهاند. متفکران طرفدار مسیحیت در مغرب زمین، اولاً حساب ایمان را از عقل جدا میکنند، ثانیاً حق فهم و تفسیر متون دینی را یک حق عمومی نمیدانند؛ یعنی مردم حق ندارند که متون دینی را تفسیر کنند یا بفهمند، بلکه این تنها کلیساست که حق دارد متون دینی را بفهمد و تفسیر کند. آنان زبان متون دینی را، زبانی رمزآلود و نمادین میدانند.
امروزه قسمتی از جامعهی تحصیلکردهی ما تحتتأثیر چنین مطالبی است که اساس آنها، مسیحیت تحریف شده است.
مسئلهی دیگری مربوط به جایگاه دین در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم نیز در غرب مطرح شده و تا حدودی هم جامعهی ما را تحتتأثیر قرار داده است. کشورهای غربی با سکولار کردن جامعه، مدیریت جامعه و نظام سیاسی آن را از دخالت دین دور کردهاند. بنابراین دین حالت احساسی و فردی پیدا کرده است و مسائل و مشکلات زندگی مردم در قلمرو دخالت دین قرار ندارد.
از همهی اینها مهمتر آنکه از حدود دو قرن پیش، یعنی از زمان کانت (مرگ 1804)، این مطلب مقبولیت گستردهای یافته است که مابعدالطبیعه و مسائل مربوط به آن، قابل اثبات و ابطال عقلی و علمی نبوده و نیستند. با پذیرش این اصل، ادیان جهان همگی در یک صف قرار میگیرند و امتیازی از نظر درستی یا نادرستی، و صواب و خطا ندارند. بنابراین دین و آیین برحق و درست، با خرافه، اسطوره و افسانه در یک ردیف قرار میگیرد.
[1]. بگو: «من تنها از وحی پروردگارم پیروی میکنم. این وحی، روشنگریهای پروردگار شما بوده و رهنمود و رحمتی برای گروه مؤمنان است». اعراف: 203.
[2]. مائده: 15 و 16.
[3]. کنزالعمال، 4027؛ نوادر راوندی، 21/22؛ تفسیر عیاشی، 1/3 و 6.